{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
هيچ انساني تا عاشق كار خود نباشد، كامياب نمي شود
عشقي در حد كمال ببخش تا عشقي در حد كمال بستاني
محال [ =نشدني ] است آدمي بتواند چيزي را به دست آورد كه خود هرگز نبخشيده است.
حسد، بزرگترين دشمن عشق است.
عشق راستين، شادمانياش در بخشيدن است، نه ستاندن.
عشق راستين بدون هيچ چشمداشت يا اندكي اميد، خود را بر معشوق فرو مي باراند
عشق راستين از خويشتن، آزاد است و از هرچه ترس، رها.
تا زماني كه انسان، هرچه ترس را از ذهن نيمه هشيار خود نزدايد، او را شادي و آرامشي نيست.
اگر كسي وانمود كند كه دارا و كامياب است، ميوهاش را در زمان آن درو خواهد كرد.
قانون، همواره پشتيبان كسي است كه بي باكانه، ولي خردمندانه خرج مي كند
تا زماني كه در جاسنجاقيت، كبريت سوخته افتاده باشد، توانگر نخواهي شد
آنگاه كه انسان، تصوير تنگدستي را از صفحه ي هشياري خود بزدايد، فرمانرواي "دوران طلايي" خواهد بود و هر آرزوي درست دلش برآورده خواهد شد
براي شفاي تن بايد روح را شفا داد.
مهمترين گام براي رسيدن به خواسته، نخستين گام يا "درست خواستن" است
به محض اينكه انسان از قانون پيروي كند، قانون به فرمانبرداري از او درمي آيد.
انسان، تنها مي تواند آن باشد كه خود را چنان بيند؛ و تنها مي تواند به جايي برسد كه خود را در آنجا ببيند
هيچ انساني تا عاشق كار خود نباشد، كامياب نمي شود
عشقي در حد كمال ببخش تا عشقي در حد كمال بستاني
محال [ =نشدني ] است آدمي بتواند چيزي را به دست آورد كه خود هرگز نبخشيده است.
حسد، بزرگترين دشمن عشق است.
عشق راستين، شادمانياش در بخشيدن است، نه ستاندن.
عشق راستين بدون هيچ چشمداشت يا اندكي اميد، خود را بر معشوق فرو مي باراند
عشق راستين از خويشتن، آزاد است و از هرچه ترس، رها.
تا زماني كه انسان، هرچه ترس را از ذهن نيمه هشيار خود نزدايد، او را شادي و آرامشي نيست.
اگر كسي وانمود كند كه دارا و كامياب است، ميوهاش را در زمان آن درو خواهد كرد.
قانون، همواره پشتيبان كسي است كه بي باكانه، ولي خردمندانه خرج مي كند
تا زماني كه در جاسنجاقيت، كبريت سوخته افتاده باشد، توانگر نخواهي شد
آنگاه كه انسان، تصوير تنگدستي را از صفحه ي هشياري خود بزدايد، فرمانرواي "دوران طلايي" خواهد بود و هر آرزوي درست دلش برآورده خواهد شد
براي شفاي تن بايد روح را شفا داد.
مهمترين گام براي رسيدن به خواسته، نخستين گام يا "درست خواستن" است
به محض اينكه انسان از قانون پيروي كند، قانون به فرمانبرداري از او درمي آيد.
انسان، تنها مي تواند آن باشد كه خود را چنان بيند؛ و تنها مي تواند به جايي برسد كه خود را در آنجا ببيند
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}